۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

نقد سریالهای کره ای سال 2012


سال 2012 برای من سالی بود پر از کار،کار و کارو علی رغم این همه کار کار کار هیچ کار مهمی هم انجام ندادم و هیچ اتفاق خاص و به یاد موندنیی هم برام نیفتاد.اما بر خلاف من در دنیای سریالهای کره ای اتفاقات زیادی افتاد. افراد خیلی زیادی تونستن در زمان سفر کنند، بعضیها تونستن بدنشون رو با بدن یکی دیگه عوض کنن ، بعضیها پادشاه شدن ، بعضیها دانش آموزان مدرسه شدن و خاطرات مدرسه رو برای ما زنده کردن و خیلیها هم حافظه اشون رو از دست دادن...اما همۀ اینها یک نقطۀ مشترک داشتن و اون این بود که همۀ این افراد عاشق شدن ... عشق خالص و ابدیی که فقط در سریالهای کره ای پیدا میشه و ما رو هم عاشق خودش می کنه ...
چیزی که اینجا می خونین به طور خلاصه نظر من در مورد سریالهای سال 2012 هست و امیدوارم که خوشتون بیاد.

سریالهایی که تا آخر دیدم:

1- مرد خوب ( مرد بی گناه )
اگه وبلاگ من رو قبلاً خونده باشین می دونید که " مرد خوب " سریالیه که من مدتها درگیرش بودم. از همون قسمت اول ازش خوشم اومد و بعد با پیش رفتن داستان علاقۀ من هم به این سریال بیشترو بیشتر شد و در هفته های آخر به اوجش رسید. الان که بیشتر از یک ماه از تموم شدنش میگذره و هیجان شدید من نسبت به این سریال کم شده می تونم نظرم رو منطقی تر در موردش بیان کنم. سریال مرد خوب سریالیه که تمام فاکتورهای یک ملودرام - ژانری که من اصلاً علاقه ای بهش ندارم - رو داره . عشق ، نفرت ، انتقام ، راز و از دست دادن حافظه . پس چرا من باید از همچین سریالی انقدر خوشم بیاد؟ فکر می کنم مهمترین دلیلش کارگردانی عالی سریاله.کارگردان این سریال با ذکاوت تمام از ملودرام شدن داستانِ بی نهایت ملودراماتیک پیشگیری می کنه. اون طوری صحنه ها رو فیلمبرداری می کنه و کنار هم قرار میده که شما کلاً یادتون میره که این خط داستانی کاملاً ملودراماتیک ، غیر منطقی و غیر واقعیه. شما فقط محو داستان میشید و یک ساعت پر از هیجان و استرس رو می گذرونید. دلیل دیگه ای که باعث شد من عاشق این سریال بشم بازیهای فوق العاده هنر پیشه ها بود. سونگ جونگ کی در اولین بازی نقش اولش میدرخشه. در یک آن چنان نگاهش از نفرت به عشق و بر عکس تبدیل میشه که مو رو به تن آدم سیخ می کنه .اگه توی فیلما دقت کرده باشید می دونید که بهترین بازیها مال هنرپیشه هایی اند که می تونن تمام احساساتشون رو از طریق چشماشون بیان کنن و این دقیقاً همون کاریه که سونگ جونگ کی اینجا انجام داد...پارک شی یون و مون چه وان هم عالی بودن هر چند که مون در قسمتهای اول یه کم معذب بود اما با شناخت بیشترش از شخصیتی که بازی می کرد بازیش پیشرفت خیلی زیادی کرد. 
این سریال اشکالات خیلی زیادی هم داره که مهمترینش داستانشه. هر چند که من واقعاً به نویسندۀ داستان " ای کیونگ هی " تبریک می گم که با شخصیت پردازی فوق العاده اش تونست یک داستان بی نهایت غیر منطقی رو به یک داستان هیجان انگیز و زیبا تبدیل کنه. همونطور که گفتم داستان بی نهایت غیر منطقی و خیلی اوقات احمقانه است. شخصیتهای داستان علی رغم اینکه شخصیتهای فوق العاده جالب و متفاوتی هستن اما شخصیتهای دوست داشتنیی نیستن. شما هر چقدر هم که سعی کنید نمی تونید اونا رو خیلی دوست داشته باشید . ( همۀ شخصیتها موردهای خوبی برای روانشناسها هستند!) 
به هر حال این سریالیه که باوجود همۀ بدیهاش من خیلی خیلی دوستش داشتم و اگه می پرسین که آیا دیدنش رو توصیه می کنم ،باید بگم که حتماً!
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین: خرید بیست سی تا جدول سودوکو برای تقویت حافظه!(و البته خرید یه مشت جوراب برای همسر، برادر یا هر پسری که می شناسید!!)

2- خفه شو! گروه موزیک گل پسر
 این یکی سریالی بود که من مدتها از تماشای اون طفره می رفتم.سریالی که دربارۀ یه مشت بچه دبیرستانی بود که عاشق موسیقی بودن .سوژه ای تکراری با هنرپیشه هایی که واقعاً هنرپیشه نبودن و بیشترشون اولین باری بود که جلوی دوربین می رفتن. اما وقتی قسمت اولش رو دیدم متوجه شدم که تمام پیش داوریهای من نسبت به این سریال اشتباه بوده. این سریال خیلی بیشتر از یک داستان در مورد دبیرستان و موسیقی بود. این داستانیه در مورد دوستی ، عشق و خب البته موسیقی. موسیقی داستان عالیه ، عشقی که توی سریال قرار داده شده لطیف و پاکه . اما اون چیزی که قلب شما رو کامل تسخیر می کنه دوستیه بین این شش تا پسره که انقدر عمیق، واقعی و دوست داشتنیه که در عمق روحتون نفوذ می کنه. هنرپیشه های سریال با وجودیکه همگی اماتور بودن بازیهای خیلی خوبی از خودشون نشون دادن ، خیلی از جاها حتی خیلی هم بهتر از هنرپیشه های حرفه ای و با تجربه عمل کردن.از بین همۀ شخصیتها من عاشق " هیون سو" با بازی L بودم.شخصیتی که علی رغم ظاهر سردی که به خودش می گرفت توی قلبش بی نهایت مهربون ، وفا دار و دوست داشتنی بود.
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین : به دوستهای دبیرستانتون زنگ بزنید و یه برنامه بیرون رفتن با همدیگه بذارین!


3-آرانگ و دادستان
من عاشق داستانهای فانتزی و شاه پریون هستم. محبوب ترین فیلمهای من همگی توی این دسته قرار دارن. آرانگ و دادستان هم یک داستان کاملاً فانتزی و جادویی توی یه دنیای خیالیه. آرانگ روح دختریه که به قتل رسیده و میخواد راز مرگش رو به کمک دادستان جوانی که قدرت دیدن روحها رو داره حل کنه. به این داستان فانتزی " ای جونکی " و " شین مینا" دو هنرپیشه ای که من خیلی دوستشون دارم رو هم اضافه کنید. حاصل این باید سریالی بشه که من عااااشقشم درسته؟ راستش نه خیلی. این سریال رو دوست داشتم اما نه اونقدری که دلم می خواست. نه اینکه سریال بدی باشه ها! اصلاً. در واقع سریال تقریباً خوبیه. فیلمبرداریش خیلی قشنگه ، داستانش پر از موجودات جادویی و مرموزه ، بین شخصیتهای اصلیش کمیستری خیلی خوبی وجود داره اما عیب داستان کشدار بودن اونه. یعنی سریالیه که واقعاً به بیست قسمت نیاز نداره. 10 یا حداکثر 12 قسمت براش کافی بود. 10 قسمت اول سریال خیلی با مزه و سرگرم کننده ان اما 10 قسمت بعدی واقعاً طولانی و خسته کننده میشن.بخصوص اینکه شخصیت شیطون، قوی و بزن بهادر آرانگ یکباره تبدیل میشه به موجود ضعیف ، ترسو و بی خاصیتی که دم و دقیقه بیهوش میشه ودادستان بیچاره رو مجبور می کنه اون و این ور و اون ور حمل کنه.
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین : دعا کنید که خدا هیچوقت توانایی دیدن ارواح رو بهتون نده!


4- بزرگ
برای نوشتن در مورد این سریال مجبورم از استعاره استفاده کنم. فرض کنید شما به یک مهمونی رفتین. اونجا پسری رو می بینید که ظاهر خیلی خوبی داره. یه کم پرس و جو که می کنید متوجه میشید که اون پسر از خانوادۀ خیلی خوب و موفقی هم هست (خواهران نویسنده هونگ) . شما خواهر و برادرش رو هم میشناسید (تو زیبایی و دوست دخترم روباهه ) و خیلی دوستشون دارید. بنابراین بدون درنگ سراغش میرین و باهاش شروع به صحبت می کنید. توی برخورد اول ازش خوشتون میاد. یه جورایی با مزه هم هست و چیزایی که میگه شما رو می خندونه. بنابراین حسابی باهاش گرم می گیرین. اما هر چی بیشتر میگذره یه جورایی علاقه اتون نسبت بهش کم میشه. شوخی هاش کم کم براتون بی مزه و تکراری و خیلی وقتها بی ربط میشه. به نظر میاد که اصلاً هم آدم منطقیی نیست و بعد از اینکه 16 ساعت وقتتون رو تلف کرد یه مشت می زنه تو صورتتون و ترکتون می کنه!! به همین راحتی !!وحالا شما می مونید و عصبانیت برای 16 ساعتی که هدر دادین! تنها نکتۀ مثبت سریال وجود " گونگ یو"ی همیشه دوست داشتنی و خارق العاده است.
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین: دیگه هیچوقت با کسی فقط به خاطر اینکه از خانوادۀ خوبیه قرار نذارید!


5-زیبایی چون تو ( البته من اگه خودم میخواستم ترجمه اش کنم مینوشتم برای تو زیبا)
مادربزرگ من -که خیلی خیلی دوستش دارم-  عااااشق سریالهای کره ایه و بدون اغراق می تونم بگم که تک تک اونها رو نگاه می کنه. تک تکشون رو.و چون مثل من خیلی علاقه داره که در موردشون هم صحبت کنه من رو هم مجبور می کنه که خیلی از اونها روکه دوست هم ندارم نگاه کنم.امسال تونستم با این بهانه که حوصلۀ سریالهای طولانی رو ندارم از دیدن " هزاران بوسه " و " پنج انگشت " و با این بهانه که هنرپیشه هاش سنشون زیاده یا قیافه هاشون رو دوست ندارم از دیدن " زوج اوه لالا" و " من لی تیه ری رو دوست دارم " و... شونه خالی کنم.بنابراین وقتی مادربزرگم با سریال " زیبایی چون تو " پیش من اومد و گفت این سریال فقط 16 قسمته و همۀ هنرپیشه هاش هم خوشگل و جوونن هیچ بهانه ای نتونستم بیارم.با کمال نا امیدی مجبور شدم سریالی رو که کوچکترین علاقه ای نسبت بهش نداشتم نگاه کنم. اما با کمال تعجب متوجه شدم که دیدنش به اون سختیی که فکر می کردم نبود.یه وقت فکر نکنید که دارم میگم سریال خوبیه ها! اصلاً. فقط دارم میگم که اگه دکمه منطق رو توی مغزتون خاموش کنید دیدنش اونقدر ها هم سخت نیست. البته اگه اون دکمه رو روشن بذارید ممکنه کارتون به بیمارستان روانی بکشه چون اصولاً هیچ منطقی در این سریال وجود نداره. شخصیتها کاراشون رو بدون هیچ دلیل مشخصی انجام میدن ، هیچکدوم متوجه نمیشن دختری که انقدر ظریف و خوشگله و فقط موهاش کوتاهست پسر نیست و از همه مهمتر این دختر پسرنما با شخصیتی که اصولاً شخصیت نیست و بیشتر مثل یه مقوای سفیده تونسته سه تا پسر رو عاشق خودش کنه.کلاً همه چیز این سریال احمقانه است. نکته جالبش اینجاست که شخصیتهای فرعی هم خیلی جالب تر از شخصیتهای اصلی هستن و هم خیلی بهتر از شخصیتهای اصلی بازی میشن. اگه می پرسید که دیدن این سریال رو توصیه می کنم یا نه باید بگم : " یا نه!"
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین : موهاتون رو کوتاه کنید و برید در یک مدرسه پسرونه در سئول ثبت نام کنید. کلی دوستهای خوب و عشاق دلخسته پیدا می کنید!


6- مرد ملکه این هیون
وقتی خبرشروع این سریال رو خوندم با خودم گفتم : " چی؟ یه سریال دیگه با مضمون سفر زمان؟ اون هم با پخش همزمان با شاهزادۀ پشت بام؟ کره ایها واقعاً شورش رو در آوردن..." این خبر برای منی که عاشقانه سریال " شاهزادۀ پشت بام " رو دنبال می کردم اصلاً جالب نبود. حس می کردم  گروه این سریال می خوان یه جوری از سریال محبوب من تقلید کنن. بنابراین تا مدتها حتی اسمش رو هم نمی آوردم. اما کم کم توی بلاگهای مختلف در مورد عالی بودن این سریال مطالب زیادی رو خوندم و همین باعث شد از روی کنجکاوی هم که شده این سریال رو چک کنم . و وای که چقدر از نظرات اشتباه خودم خجالت کشیدم. از بین همۀ سریالهای سفر زمان " مرد ملکه این هیون " بهترینشونه. شخصیتهای اصلی سریال دو تا از بهترین شخصیتهای نوشته شدۀ کره ای هستن. " کیم بونگ دو " مسافر زمانی که باهوش و مهربونه و  " چویی هی جین " که شاد و سرزنده است و از اینکه عقاید خودش رو بگه و سرنوشتش رو به دست خودش بگیره ابایی نداره. در دنیای سریالهای کره ای که پر از شخصیتهای مرد پولدار، مغرور و متکبر و شخصیتهای زن معصوم ، لوس و اعصاب خورد کنه این دو تا شخصیت مثل اکسیژن توی هوای تازه هستن. عشق این سریال به قدری واقعی و ملموسه که شما فکر می کنید که این دو شخصیت در دنیای واقعی هم عاشق همدیگه باید باشن ( که البته هستن، هِه!) آیا دیدن این سریال رو توصیه می کنم؟ صد البته!
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین: یه نفر روپیدا کنید که یه طلسم براتون بنویسه که بتونید باهاش توی زمان سفر کنید!


7-شاهزاده پشت بام:
شاهزاده پشت بام رو من 7،8 ماه پیش و به صورت همزمان با کره نگاه کردم . سریالی بود که از همون نگاه اول عاشقش شدم و تا لحظۀ آخر هم همچنان دوستش داشتم. وقتی این سریال رو میدیدم از لحاظ روحی خیلی حالم خوب نبود و این سریال با لطافتی که داشت خیلی در بهتر شدن حال من کمک می کرد. قسمتهای اولش به قدری خنده دار بودن که اشک من رو در می آوردن.داستانش  خیلی با مزه بود ،کمیستری خیلی شیرینی که بین شخصیتهای اصلی وجود داشت ،و همراهان پادشاه معروف به جوجه اردکها بی نهایت دوست داشتنی و خنده دار بودن. کاملاً طبیعیه که من انقدر این سریال رو دوست داشتم. اما الان که تب دیدن همزمان سریال در من کاملاً فروکش کرده می تونم خیلی راحت عیبهای خیلی زیاد سریال رو متوجه بشم. عیبهایی که اون موقع خیلی برام مهم نبودن اما الان باعث شدن که دیگه هیچوقت نخوام این سریال رو دوباره ببینم. مهم ترین عیب سریال داستانشه که گاهی وقتها واقعاً خودش با خودش مشکل داره و نمی دونه که قراره بالاخره به کجا برسه . خطوط داستانی مربوط به شرکت و شخصیتهای مربوط به اون داستان کاملاً خسته کننده و بی مزه ان به علاوه اینکه شخصیتهای بد سریال موجودات کاملاً بی خاصیت و بی عرضه و احمقی هستن. سریال در نیمۀ دومش دچار تکرار مکررات میشه و خیلی زیاد به سمت ملودرام شدن پیش میره... با همۀ اینهایی که گفتم فکر می کنید دیدن این سریال رو توصیه می کنم ؟ بله، حداقل 10 قسمت اولش رو.
کاری که بعد از دیدن سریال دوست دارین انجام بدین: به پروانه ها به چشم دیگه ای نگاه کنید!

8-9-10
آغوش ماه برای خورشید
شاه دو دل
عشق وحشی 
که نقد همۀ اینها رو قبلاً نوشتم و اگه دوست داشتین می تونید اونها رو توی قسمت نقد سریال وبلاگ بخونید.


 11- پاسخ به 1997
این سریالیه که من هنوز تمومش نکردم. تا الان که دارم این رو می نویسم 13 قسمتش رو دیدم و بی نهایت دوستش دارم. سریالیه که من رو به دوران نوجوونیم، اون موقع که عاشق تمام عیار یکی از گروهای خواننده بودم ، اون موقع که همه چیز یه رنگ و بوی دیگه ای داشت و همه چیز برام هیجان انگیز بود برد... این سریالیه که پر از شخصیتهای دوست داشتنی و مثلثهای عشقیه دردناک ولی لطیف...هنرپیشه های سریال با وجودیکه خیلی هاشون اماتورن بازیهای خیلی خوبی رو ارائه دادن و داستان سریال هم که بی نظیره.آیا دیدن این سریال رو توصیه می کنم ؟ 1000 درصد!!

سریالهایی که نیمه کاره ولشون کردم:


1- چه خبر:
نمی دونم چرا این سریال برام هیچ جذابیتی نداشت. سریالی بود که داستان نسبتاً خوبی داشت ، هنرپیشه های اون خوب بودن ، پر از ترانه های قشنگ و خاطره انگیز بود و از همه مهمتر خیلی واقعی و کمی تلخ بود ( من از داستانهای تیره خوشم میاد!).اما با همۀ اینها هر چی که به خودم فشار آوردم که لا اقل 10 قسمتش رو ببینم نتونستم. بعد از دیدن 7 قسمت کامل اون رو گذاشتم کنار.


2- باران عشق:
من نقد 10 قسمت این سریال رو قبلاً نوشتم که می تونید بخونیدش اما اگه حوصله ندارید که اون نقد رو بخونید همین جا بهتون بگم که به نظر من این سریال افتضاحه! افتضاح! و من ازش متنفرم! متنفر! انقدر متنفرم که مجبورم آخر هر جمله ام رو دو بار تکرار کنم!دو بار!


3- دخترم سو یونگ
این سریال رو همینطوری الکی یه روز از روی بیکاری نگاه کردم و اولش ازش خوشم اومد. یه داستان عشقیه با مزه ( و کاملاً غیر واقعی) درش وجود داشت که باعث میشد داستانهای بی نهایت زیاد و بیمزۀ دیگه ای که توی سریال بود رو نادیده بگیرم و فقط به خاطر همین داستان سریال رو ادامه بدم. اما صبر و تحمل من هم حدی داره و بعد از دیدن 6 قسمت از این سریال و حرص خوردن از دست شخصیتهای فرعی سریال با بازیهای بسیار بد هنرپیشه ها، کاسه صبر من هم لبریز شد و این سریال رو گذاشتم کنار.

سریالهایی که ندیدم و به هیچ عنوان هم قصد دیدنشون رو ندارم ( حتی اگه مادر بزرگم با تفنگ تهدیدم کنه!):
ایمان،قبوله قبوله، ملکه می ، دکتر جین ، پادشاه مد، پاندا و خارپشت ، پنج انگشت ، زوج اوه لالا،جون ووچی ، پیشگوی بزرگ ،عشاق هیوندا، ماسک عروس ، وقار مردانه و خیلیهای دیگه!

سریالهایی که هنوز ندیدم ولی حتماً می بینم ( لااقل چند قسمتشون رو می بینم بعد در مورد ادامه دادن یا ندادنشون تصمیم می گیرم):
مدرسه 2013، آلیس در چونگدامدونگ ، دلم برات تنگ شده ، میشه ازدواج کنیم.




 


۲۱ نظر:

  1. مرررررررررررسی که اینقد با حوصله نوشتی

    پاسخحذف
  2. سلام
    دستت درد نکنه خیلی جالب ومفیدبود
    در ضمن یه سوال...نمیشه با عنوان دیگه ای(غیراز ناشناس) اینجا نظر گذاشت؟؟بقیه گذینه هارو زدم جواب نمیداد....حتما باید عضو بود؟؟؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      مرسی که خوندیش.کلی خوشحال شدم:)
      راستش برای نظر دادن حتماً می خواد که عضو یه جایی باشی.لازم نیست حتماً عضو بلاگ باشی همین که مثلاً gmail داشته باشی کافیه.
      امیدوارم بازم اینجا ببینمت:)

      حذف
  3. ادامه مطلب...
    راستش gmail که دارم ولی در قسمت نظر به عنوان.... کدومو باید بزنم که بتونم اسم
    بنویسم هرکدومو که میزنم جواب نمیده...غیراز ناشناس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بالاخره فهمیدم باید چه کار کرد! اون قسمتی که نوشته نام/آدرس اینترنتی فقط همون قسمت نام رو که پر کنید کافیه،بعد اسمتون میاد اینجا:)

      حذف
  4. اِ؟ بازم نمیشه؟ حالا چکش می کنم ببینم چه کار میشه کرد...

    پاسخحذف
  5. نمی دونم چرا این جوری شده...هر کاریش می کنم فقط با ناشناس میشه کامنت گذاشت...حالا بازم می گردم ببینم توی تنظیماتش چیزی هست که بشه درستش کرد...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. باشه مرسی
      حالا که نمیشه
      آخرش اینه که تو متن اسم بزارم

      حذف
    2. آره،فعلاً همین کارو بکن. تا من ببینم چه کارش میشه کرد...
      مرسی که میای اینجا:)

      حذف
  6. من عاشق نقداتم
    کاملا به نقدات اعتماد دارم وفقط سریالایی رو میبینم که شما خوشت اومده باشه چون هم سلیقه ایم.
    مرسی (Razi Nahal)

    پاسخحذف
  7. Razi Nahal عزیزم
    نمی دونی چقدر خوشحال شدم از اینکه به نقدای من اعتماد داری... انقدر ذوق زده ام که نگو:)) خیلی خوبه که یه دوست هم سلیقه داشته باشی. .. مرسی که به وبلاگ اومدی:)

    پاسخحذف
  8. عالیه عالییییییییییییییی
    مرسییییییییییییییییییی
    من مرد بیگناهو تازه دیدم.خیلی قشنگ بود ولی 10 دقیقه ی آخرش...خدای من...نههههههههههههه....خیلی وحشتناک بود...چرا؟؟؟اخه چرا؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هاها!اصولاً این سریالای کره ای اینجورین.همشون آخرش یه جور وحشتناکی تموم میشن.مثلاً در مورد بعضی از سریالا من کلاض قسمت اخرشون رو سعی می کنم از ذهنم پاک کنم...! تازه بجز 10 دقیقه آخرش اون قسمتش که " مارو" چاقو خورده و " اون گی" اصلاً متوجه نمیشه خیلی مسخره است! یکی باید به "اون گی" بگه حالا رنگپریدگیش رو متوجه نمیشی اشکال نداره اما لباسش که پر خون شده رو هم نمی بینی؟! :)))

      حذف
    2. آرهههههههههههه .....!
      خخخخخخخخخخخ

      حذف
  9. سلام واقعا نقدات زیباست :D مخصوصا قسمت انواع زوجهای سریالهای کره ای...کلی خندیدم .خدلی جالب و خلاقانه بود :) دمت گرم :D راستی سریال بزرگ و الهه دریا و افسانه اوه رو به نظرت ببینم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام عزیزم
      کلی خوشحالم کردی، واقعا مرسی :)
      راستش افسانه اوه و الهه دریا رو ندیدم. اما بزرگ همونجور که اینجا هم نوشتم خیلی خوب نیست.یه جاهاییش با مزه است ولی آخرش خیلی چرت و پرته.انگار که خود نویسنده ها هم نمی دونستن باید چه کار کنن.
      آیریس رو ولی اصلا اصلا توصیه نمی کنم.اصلا خوب نیست ...

      حذف
  10. راستی IRIS رو چطور؟

    پاسخحذف
  11. ببخشیدا انقد سوال می کنم :(

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ببخشید که نداره، تازه من کلی هم ذوق می کنم :))

      حذف