۱۳۹۲ فروردین ۱۵, پنجشنبه

نقد سریال کره ای دلم برات تنگ شده ( هفت قسمت اول)


سریال " دلم برات تنگ شده " یک سریال ملودرام عاشقانه است. ملودرامهای عاشقانه تقریباً همیشه از یک فرمول خاص پیروی می کنند : معمولاً در قسمت اول دختر و پسر همدیگه رو می بینن ، عاشق هم میشن و سریال تا چند قسمت پر از صحنه های رومانتیک و خاطره انگیز و شاد بین دختر و پسر میشه، بعد که شما حسابی عاشق دختر و پسر و رابطۀ لطیفشون شدید یک اتفاقی میفته که اونها رو برای مدتی از هم جدا می کنه (مثلاً یه باره به اشتباه فکر می کنن که خواهر و برادر هستن!یا مثلاً عطسه می کنن وحافظه شون رو از دست میدن! ) ، بعد دوباره دختر و پسر همدیگه رو می بینن (معمولاً دیدار دوباره همراه با تغییر رنگ مو از مشکی به نارنجی یا از صاف به فرفری یا برعکسه!) و کلی اتفاقات تازه میفته و در آخر هم بسته به میزان سادیسم نویسنده (!) یا دختر و پسر به خوبی و خوشی به هم میرسن یا اینکه با کامیون تصادف می کنن و می میرن! به هر حال این فرمول قسمتهای شاد + قسمت ناراحت کننده + قسمتهای شاد + کلی قسمتهای ناراحت کننده + پایان در اکثر ملودرامهای عاشقانه دنبال میشه.

 سریال دلم برات تنگ شده اما با این فرمول شروع نمیشه. یعنی بلافاصله از قسمت اول با بدبختی شروع میشه.در حقیقت از همون دقیقۀ اول با غصه شروع میشه.من تا بحال سریالی ندیده بودم که بتونه توی همون قسمت اول اشک من رو در بیاره و این سریال این کار رو کرد و من واقعاً نمی دونستم که این نکتۀ خوبیه یا اینکه خیلی بده... واقعاً نمی دونستم که آیا دلم می خواد سریالی رو که از همون شروعش من رو به گریه انداخته رو نگاه کنم یا نه...کاملاً دو دل بودم، اما خب عشق به هنرپیشه هاش باعث شد که تصمیم بگیرم سریال رو ادامه بدم.


قسمت دوم میلیونها بار از قسمت اول بهتر بود، در واقع به نظر من اگه سریال با قسمت دوم شروع شده بود خیلی بهتر بود. توی قسمت دومه که ما تازه با شخصیتها ارتباط برقرار می کنیم و عاشق اونها میشیم. قسمت دوم پر از صحنه های دوست داشتنی بین دو تا نوجوون معصومه که برای اولین بار دارن مزۀ عشق رو حس می کنن.عشقی پاک ، ساده و صمیمی . درست همونطوری که اولین عشق هر کسی باید باشه...کمیستری بین " یو جین گو " و " کیم سو هیون" فوق العاده است. این دو تا به قدری زیبا این لطافت عشقشون رو به تصویر می کشن که شما خواه نا خواه عاشقشون میشین و از ته دل میخواین که اونها یک عمر با خوشبختی با هم زندگی کنن...


خب طبق فرمول بعد از قسمت شاد و دوست داشتنی نوبت میرسه به قسمت جدایی. من قبل از اینکه این سریال شروع بشه و از روی تبلیغات می دونستم که این اتفاقی که بین اینها میفته باعث میشه که اونها به مدت 14 سال از هم جدا بشن و اینکه می دونستم که پسر فقط برای اینکه دختر رو پیدا کنه کارآگاه میشه... بنابراین بی نهایت کنجکاو بودم که ببینم این اتفاق چی بوده؟ و بالاخره در قسمت سوم اون اتفاق افتاد ومن در حالی که قلبم به سرعت میزد و حالم از انزجار و ترس داشت به هم می خورد اون اتفاق کذایی رو دیدم. وای که چه اتفاق وحشتناکی بود... تقریباًدر کل قسمت سوم قلب من با سرعت 120 میزد! قسمت سوم یکی از بهترین و بدترین قسمتهای سریالهای کره ایی بود که تا بحال دیده بودم. بهترین از لحاظ فیلمبرداری ، تدوین و قدرت کارگردان برای منتقل کردن اون حس ترس و انزجار و بدترین برای همون اتفاق کذایی... باید بگم یکی از بهترین نکات قسمت سوم بازی فوق العادۀ دو هنرپیشۀ نوجوون اونه.  من قبلاً توی نقدی که برای سریال " آغوش ماه برای خورشید نوشته بودم گفته بودم که " یو جین گو" در اون سریال مثل خورشید می درخشه. اینجا باید بگم که " یو جین گو" در این قسمت انقدر می درخشه که نورش آدم رو کور می کنه ! یعنی فوق العاده است ، عالیه ، محشره ... و " کیم سو هیون " هم به همون نسبت می درخشه...



طبق فرمول حالا که اون اتفاق کذایی افتاد ما وارد قسمتهای ناراحت کننده میشیم. همۀ ما می دونیم که وقتی یک سریال ملودرام رو شروع می کنیم مسلماً کلی اشک می ریزیم و بنابراین کاملاً آماده و مسلح ( به دستمال کاغذی!) این سریالها رو شروع می کنیم. اما خب گریه کردن هم حدی داره! قسمت 4 از لحظه شروعش تا لحظۀ پایانش سعی داره شما رو به گریه بندازه. نویسنده و کارگردان این سریال از هر چیزی که می تونن استفاده می کنن تا چشم شما رو اشکی کنن. انقدر زیاد از حد این کار رو می کنن که دیگه حوصله تون سر میره و اشکتون خشک میشه... " یو جین گو " توی این قسمت به اندازۀ تمام اشکهایی که من در طول 4 سال سریال کره ای دیدن ریخته بودم اشک ریخت ! دیگه آخراش من که دیگه دلم برای پسر بیچاره ریش شده بود! می خواستم کارگردان رو پیدا کنم و بگم بابا یه سرمی چیزی به این پسر بدین طفلکی همل آب بدنشو از دست داد  بس که اشک ریخت!





خب مثل همۀ سریالهای کره ای قسمت بچگی شخصیتها خیلی سریع تموم میشه و نوبت ورود هنرپیشه های بزرگسال میرسه.هنر پیشه های بزرگسال این سریال به نظر من خیلی خوش شانس بودن که نوجوونیشون توسط دو هنرپیشۀ قَدَر بازی شده بود. اونها تونستن با موفقیت شخصیتهای دوست داشتنیی خلق کنن که شما برای دیدن سرنوشتشون کنجکاو بودین.اینجا هم من باز مثل وقتی که قسمتهای بچگی سریال " آغوش ماه برای خورشید " تموم شد از خداحافظی با این قسمتها ناراحت بودم اما علاقۀ من به هنرپیشه های بزرگسال اونقدر زیاد بود که این ناراحتی خیلی طول نکشید." پارک یو چون " توی همون اولین صحنۀ حضورش من رو کاملاً به خودش جذب کرد و به نظرم خیلی خیلی خوب تونست اون حسی رو که " یو جین گو " منتقل کرده بود نشون بده و در واقع شما خیلی راحت قبول می کردین که اون همون " هان جونگ وو" ه."پارک" اون حس ناراحتی  و عصبانیتی روکه " هان جونگ وو" 14 سال در خودش نگه داشته بود رو کاملاً توی چشماش ، توی صداش و توی حرکاتش نشون میداد... "یون اون های " هم خوب بود اما تا حدی کمترو " یو سونگ هو " ، " یو سونگ هو"ی 19 ساله هم عالی بود.(و بینهایت خوش قیافه!)
خب پس اشکال چی بود؟چرا من بعد از دیدن 7 قسمت اصلاً حوصله ندارم بقیۀ قسمتها رو ببینم؟


راستش اشکالای این سریال خیلی زیاده . اولین و مهمترین اشکالش داستان اونه.اولاً داستان خیلی آرومه. اونم نه یک آروم خوب و با معنا مثل " گل پسر همسایه"، یک آروم حوصله سر بر و خسته کننده است.توی این 7 قسمت بجز اون اتفاق وحشتناک قسمت سوم هیچ اتفاق مهم و هیجان انگیزی نمی افته که توجهتون جلب شه. درسته، توی این 7 قسمت هی همۀ شخصیتها مثل پشه فرت و فرت (!) به قتل میرسن اما این قتلها خیلی توجه شما رو جلب نمی کنن. به هر حال شما که نیومدید " شرلوک هولمز " ببینید، شما اومدید یک ملودرام عاشقانه ببینید و این قتلها پشیزی براتون مهم نیست. مشکل دیگۀ داستان شخصیت پردازیشه. شخصیتها کاملاً سیاه و سفیدن. یعنی یا خوبِ خوبن یا بدِ بد.در مورد پدر و مادرای این شخصیتها که اصلاً حرف نزنم خیلی بهتره.راستش تنها شخصیتهایی که برای من مهم بودن همین سه شخصیت اصلی به اضافۀ " اون جو " بود که متاسفانه به دلایلی نویسنده تصمیم گرفت از یک شخصیت به این باحالی صرفنظر کنه.مشکل دیگۀ این سریال کمیستری شخصیتهای اصلیه.کمیستری بین نوجونها به قدری عالی بود که من حاضر بودم ساعتها بشینم اونها رو که با هم قرار میذارن تماشا کنم اما کمیستری بین پارک یو چون و یون اون های اصلاً در اون حد نیست. در واقع کمیستری اونها بد نیست اما وقتی کمیستری یون اون های با یو سونگ هو انقدر عالیه سخته که بخوای طرفدار زوج اصلی بشی. فقط صحنه هایی که یون اون های و یو سونگ هو با هم هستن رو با صحنه های یون اون های و پارک یو چون مقایسه کنید. اونوقت متوجه منظورم میشین. " یو سونگ هو " تو واقعاً مطمئنی که فقط 19 سالته؟!


اشکال دیگه سریال موسیقی اونه. موسیقی در سریال ملودرام بی نهایت مهمه. موسیقی باید اونقدر عاشقانه باشه که شما فقط با شنیدنش احساس کنید عاشق شدید!اما موسیقی استفاده شده در این سریال اصلاً و ابداً شما رو عاشق نمی کنه. موسیقی استفاده شده در قسمتهای اول یک تم ایتالیایی داره که خیلی بی ربطه و موسیقی قسمتهای بعدی هم اصلاً جالب نیست.
با هم، این تفاصیل من نمی خوام بگم که این سریال بدیه. من فقط هفت قسمتش رو تا الان دیدم. شاید وقتی کامل دیدمش نظرم عوض شه. اما خب فعلاً که خیلی این سریال رو دوست نداشتم. نمی دونم کی حوصله ام میشه بقیۀ سریال رو نگاه کنم اما سعی می کنم هر وقت تمومش کردم یک نقد کاملتر در موردش بنویسم. فعلاً که تصمیم دارم برم سریال " آن زمستان باد می وزد" رو که دیروز تموم شد رو ببینم.پس تا بعد!

 
Picture credit to: dramabeans,ockoala

۸ نظر:

  1. من اینو دیدم راستش اصلا دوسش نداشتم مدام باید دماغ قرمز بازیگرارو میدیدمو تحملشون میکردم از بس که گریه میکردن
    خیلی دیگه خسته کننده شد.... یه سریال اعصاب خورد کن که آدم همش بخاطر نقش دوم مردش حرص میخوره و به دختره فحش میده!!(razi)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جداً؟ اگه انقدر اعصاب خورد کنه پس بهتره دیگه بقیه اش رو نگاه نکنم...

      حذف
  2. من اگه تا آخر نگاش کردم به خاطر روی ماه هری و بازی قشنگش بود.
    اینو بگم که نویسنده ی این سریال انگار خیلی با کاراکتر هری مشکل داشته،چون قسمت آخر تا جایی که در توان نویسنده بود هری رو کوبید و به گند کشید.
    بچم رفت سربازی از دست همشون راحت شد.
    پیشنهاد میکنم سریال رو تا آخر ببینی چون دوس دارم نقد سریالو از دید تو بخونم.
    مرسی عزیزم.(Razi Nahal)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جدی؟ من از شخخصیت هری خیلی خوشم میومد چون بر خلاف شخصیتهای دیگه نه خیلی بد بود نه خوب!حیف همچین شخصیتی که نویسنده خرابش کرده...

      حذف
  3. میشه یکی بگه تو قسمت دوم چی میشه قسمت دومشو ندیدم

    پاسخحذف
  4. salam man in seryalo didam va be onvane 1 deram b nazaram aliiiiiiiiii bud...aslan gheyre mateghi nabud va vaghean ehsasate adamo dargir mikard hamashun b nazaram ali bazi karde budan...akharesham khub tamum mishe...hary ham nemire sarbazi.. hafezasho b kol az das mide..shirina jun khodet ta akhar didi? nazaret chie?

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام عزیزم.من فقط همین هفت قسمتش رو دیدم.با سلیقه من خیلی جور در نمیومد واسه همین کامل ندزدمش.مرسی از نظرت :)

      حذف
  5. دلم برای هری کبابه شد😭بعد از این سریال روی سئونگ هو کراش شدید زدم و همه ی سریالاش رو دیدم

    پاسخحذف