دوستای خوب و گل و مهربون و دوست داشتنی و عزیزم
سلام. من دوباره برگشتم. البته نه کاملاً ! ببخشید که یکماه کامل اینجا رو ول کردم و هیچی نگفتم. دیگه خودتون که خبر دارید از اوضاع ...
راستش مادربزرگم متاسفانه هنوز خوب نشدن و توی بیمارستان هستن و ما هم نمی دونیم که آیا هیچوقت می تونن دوباره خوب بشن یا نه... دیگه همه چیز رو سپردیم دست خدا...زندگی همینه دیگه...
می خواستم از همتون بخاطر این مدت ، بخاطر پیامهای محبت آمیزتون و همۀ خوبیهاتون تشکر کنم و ازتون معذرت می خوام که نتونستم جواب پیامهاتون رو بدم. از همۀ ناشناسها :) ، هفته ای دو الی سه بار، منا ، طرلان ، سانی 69 و مینای عزیزم یک دنیا متشکرم که همیشه به من لطف دارن.
به هر حال من دیگه سعی می کنم که حداقل هفته ای یک بار اینجا رو به روز کنم.
بازم مرسی از همتون
وای عزیزم نمیدونی چه قد خوشحال شدم که دیدم دوباره اومدی . مینا
پاسخحذفمرسییییییییییی مینا جونم :) :*
حذفسلام شیرینا جان خیلی خوشحال شدم برگشتی ..خودمم یه مدت سفر بودم دسترسی به اینترنت نداشتم ،تازه برگشتم ولی قبل ازینکه برم برات پیام گذاشته بودم ، امیدوارم هرچه زودتر مامان بزرگ عزیزت شفا پیداکنه ،مشکلات خودت هم به خوبی وخوشی حل بشه.
پاسخحذفسلاااااااااام طرلان جونم :)
حذفخوشحالم که دوباره می بینمت و واقعاً مرسی از لطف همیشگیت به من :*
فدات بشم من تازه این نوشته هاتو خوندم خیلی دلم گرفت ایشالا که مامان بزرگ مهربونت خوب بشه و کلی باهات سریال ببینه... عزیز دلم واست دعا میکنم که مشکلت حل شه.....(razi)
پاسخحذفعزيزمممم ! قربونت برم كه انقدر هميشه مهربون و نازنيني...مرسي كه به فكرمي، يك دنيا برام ارزش داره... :*
حذف