۱۳۹۲ بهمن ۲۰, یکشنبه

سریالهای کره ایی که با وجودیکه خوب نبودن ولی من خیلی دوستشون داشتم!


این عکس هیچ ربطی به این نوشته نداره:)

تجربه به من ثابت کرده که اینکه ما چه کتاب، فیلم یا سریالی رو دوست داریم به خیلی از چیزا بستگی داره. سن، شرایطی که توش به سر می بریم، مود و خیلی از چیزای دیگه که روی هم رفته سلیقه ما رو در یک برهه زمانی تشکیل میدن. سلیقه یک چیز کاملاً شخصی و در واقع ذاتیه. یعنی من هر چقدر هم سعی کنم نمی تونم سلیقۀ کسی رو تغییر بدم و فکر می کنم اگه قرار بود که همه یک چیز رو بپسندند که دنیا خیلی بی مزه می شد. در مورد سلیقه هم من عقیده ندارم که یک نفر خوش سلیقه است و یک نفر بد سلیقه. من فقط می تونم بگم که سلیقۀ یکی نزدیک به سلیقۀ منه و سلیقۀ یکی با من فرق داره.

سریالهای کره ای هم کاملاً سلیقه ای هستن. مثلاً من از سریالهای ملودرام عشقی خوشم میاد و دوستم از سریالهای پلیسی . گاهی وقتها هم میشه که هر دومون یک سریال رو دوست داریم ولی خیلی وقتها هم با هم اختلاف نظر داریم. اما هر دومون این رو قبول کردیم که سلیقۀ ما از هم متفاوته و در نتیجه درسته که همیشه به هم سریال معرفی می کنیم اما یاد گرفتیم که اگه از سریالی که دوستمون معرفی کرده خوشمون نیومد سلیقۀ اون رو به باد استهزا نگیریم.

همه این مقدمه رو گفتم برای اینکه می خوام اینجا در مورد سریالهایی بنویسم که ممکنه خیلیها از اونها خوششون نیاد. سریالهایی که پر از ایرادهای اساسی هستن اما با این وجود من دوستشون دارم و جای ویژه ای توی قلبم دارن. خیلی از اینها رو من مدتها پیش دیدم و شاید اگر الان، با تجربیات جدیدی که به دست آوردم اونها رو می دیدیم اصلاً ازشون خوشم نمیومد. اما به هر حال توی اون شرایط و توی اون مقطع زمانی که من دیدمشون فوق العاده دوستشون داشتم. 



1- خواهر سیندرلا

خواهر سیندرلا یک سریال بیست قسمتیه که حدود سه سال پیش از شبکه تلویزیونی  KBS پخش شد. این سریال در زمان پخشش جزء محبوب ترین سریالها بود و بیننده های خیلی زیادی داشت. من از همون قسمت اولش عاشق این سریال شدم. داستان در مورد یک مادربسیار بد و دخترش " اون جو" هست که بخاطر یک سری اتفاقات وارد خونۀ مرد ثروتمندی میشن که زنش رو از دست داده و یک دختر همسن " اون جو" داره...

یکی از نکات کلیدی برای جذب خیلی سریع من به این سریال موسیقی و بازی فوق العاده عالی " مون گون یانگ " و "لی می سوک " در نقش این مادر و دختر بود. توی قسمت اول یک صحنه ای داره که پسر داستان ما با بازی شیرین " چون جونگ میونگ " در حال دویدن به دنبال " مون گون یانگه" و باعث میشه که موهای اون باز بشه. همین صحنۀ دویدن دختر با اون موها که درباد آشفته میشه و اون موسیقی زیبای روی این صحنه پایه عشق من به این سریال در قسمت اول بود.

8 قسمت اول سریال واقعاً قشنگ هستن ، اما بعد با عوض شدن نویسندۀ سریال همه چیز به هم میریزه. درست مثل این که نویسندۀ جدید سریال نه کوچیترین اطلاعاتی راجع به شخصیتها داره و نه می دونه که چطوری باید سر و ته داستان رو به هم بیاره. همۀ شخصیتها از اینجا به بعد دچارچندگانگی شخصیتی میشن و اون پایداری و تداومی رو که داشتن از دست میدن. داستان خانوادگیه زیبای ما تبدیل میشه به داستانی در مورد کارخونه و شغل و مشکلاتش و کلاً اون یکپارچگی اولیه اش رواز دست میده. شخصیتها بدون هیچ دلیل مشخصی دست به کارهایی می زنن که کاملاً احمقانه ان و رفتارشون باعث میشه که اون حس همدردی اولیه رو که نسبت بهشون داشتیم از دست بدیم...

با همه این تفاصیل باید بگم که من به قدری از هشت قسمت اول این سریال خوشم اومده بود که خیلی راحت بقیۀ قسمتهاش رو هم دیدم و لذت بردم. درسته خیلی از جاها می خواستم سر نویسندۀ داستان و این شخصیتها رو از ته بزنم از بسکه اعصابم رو داغون می کردن اما در کل این سریال رو خیلی دوست داشتم. آهنگ تیتراژ پایانی سریال هم که توسط یکی از پسرهای گروه " سوپر جونیور" خوانده شده ، بعد از سالها همچنان جزء آهنگهای محبوب منه ... 

 

2- مدرسه رویایی یا بلندپرواز باش

اصولاً من از سریالهای دبیرستانی خیلی خوشم میاد. یه حس خوبی به من میدن. حس اینکه آینده می تونه خوب باشه، اینکه رویاهای ما می تونن به حقیقت بپیوندن. خلاصه یک امیدی توی این سریالها هست که در ژانرهای دیگه نیست. دلیلش هم خوب کاملاً  مشخصه. اکثر ما در دوران نوجوانی دنیا رو خیلی قشنگتر از چیزی که هست تصور می کنیم و آینده رو جایی پر از امید می بینیم...

سریال مدرسۀ رویایی دقیقاً این حس زیبای امید به آیندۀ روشن رو به شما منتقل می کنه. این سریالیه پر از شخصیتهای دوست داشتنی و شیرین و مسائل اونها در هنرستانشون. گروه بازیگرهای این سریال بجز " کیم سو هیون" همگی آماتور و از اعضای گروهای خواننده بودن. سوزی، ته کیون، آی یو و وویونگ. ضعف بازی همۀ اونها هم کاملاً به چشم میاد . اما به قدری شخصیتهایی که براشون طراحی شدن شیرین هستن که شما بد بازی کردنشون رو بهشون می بخشید. خیلی جالبه که نویسنده از بازی روباتیک سوزی استفاده می کنه و این ضعف بازی اون رو یک خصوصیت شخصیتی قرار میده و سوزی در طول سریال مرتب میگه : " من وقتی ناراحتم قیافه ام این شکلیه " یا " من وقتی خوشحالم قیافه ام این شکلیه " ( که در واقع قیافۀ ناراحت و خوشحالش هیچ فرقی با هم ندارن!)

یکی از صحنه های خیلی با مزۀ سریال جاییه که یکی از صحنه های خیلی معروف سریال " خواهر سیندرلا" به شکل خنده داری بازسازی میشه و نکته جالبش اینه که "ته کیون " در هر دو سریال بازی می کنه...



3- عاشقم شدی

یک سریال جوانانۀ دیگه که یه جورایی شبیه مدرسۀ رویایی هم هست؛ فقط داستان این سریال بر خلاف مدرسه رویایی در دانشگاه اتفاق میفته نه در دبیرستان. این سریال هم درست مثل مدرسه رویایی پر از امید به آینده است و حس خیلی خوبی به آدم میده. در ضمن موسیقی سریال خیلی قشنگه و لباسهایی که شخصیتهای سریال به تن دارن فوق العاده خوشگل و خوشرنگن و یک حس شادی رو به بیننده منتقل می کنن.

پارک شین هه و جونگ یونگ هوا هر دو بازی خیلی معمولیی دارن و پارک شین هه بعضی جاها خیلی لوس بازی می کنه اما در کل کمیستری خیلی خوبی با هم دارن و خیلی به هم میان. شخصیت نقش اول ما " ای شین" با بازی جونگ یونگ هوا یکی از بهترین دوست پسرهای تاریخ سریالهای کره ایه و رفتارش با دوست دخترش فوق العاده لطیف و با یک درک خیلی خیلی خوبیه.

جالبه بدونید که  در هنگام فیلمبرداری این سریال پارک شین هه تصادف می کنه و واقعاً حالش بد بوده و نویسنده ناچار میشه برای اینکه فیلمبرداری ادامه پیدا کنه شخصیتی که پارک شین هه بازی می کنه رو دچار یک تصادف کنه تا بتونن در بیمارستان فیلمبرداری کنن و پارک شین هه بتونه استراحت کنه.

متاسفانه این سریال ضعفهای خیلی زیادی هم داره ، سریالی که این پتانسیل رو داشت که خیلی بهتر باشه  اما نتونست خودش رو به اون حد برسونه. اما با وجود همه اینها من باز هم خیلی خیلی دوستش دارم.



4-تو از کدوم ستاره اومدی

"کیم ر وون" در این سریال نقش پسری رو بازی می کنه که در یک تصادف تراژیک نامزدش رو از دست میده. اون بعد از چند سال در یک دهکده به طور اتفاقی با دختری روبرو میشه ( جونگ ریو وون) که کپی برابر اصل نامزد مرحومشه...

یک داستان کاملاً غیر واقعی پر از اتفاقات غیر واقعی که من واقعاً نمی دونم چرا انقدر دوستش دارم ولی دارم! جونگ ریو وون و کیم ر وون هر دو بازی خوبی دارن و کمیستری بینشون خیلی خوبه. آهان در ضمن پارک شی هو هم شخصیت نقش دوم رو بازی می کنه که البته نه بازی خوبی داره نه شخصیتش به یاد موندنیه ولی به هر حال هرچی پارک شی هودر دنیا بیشتر باشه دنیا بهتر میشه درسته؟

اگر این سریال رو نگاه کردین و خوشتون اومد بعدش حتماً ویدیوهای پشت صحنه اش رو هم ببینید. یکی از این ویدئوهاش برای من خیلی با مزه بود. صحنه ایه که جونگ ریو وون توی بغل کیم ر وون داره های های گریه می کنه و این دختر چنان از ته دل گریه می کنه  که حتی بعد از اینکه کارگردان میگه کات و فیلمبرداریش تموم میشه همچنان به گریه ادامه میده. بامزه اینجاست که کیم ر وون هم هیچ حرکتی نمی کنه و همونجور آروم اون رو توی بغلش نگه میداره تا گریه اش تموم بشه... خیلی بامزه بود این صحنه...



5- سه پدر و یک مادر

داستان در مورد چهار تا دوسته که یکیشون ازدواج کرده اما بچه دار نمیشه. اون از سه تا دوستش خواهش می کنه که به اون برای بچه دار شدن کمک کنن و اسپرمشون رو در اختیار اون قرار بدن ( چه جمله ای نوشتم من!). خلاصه همسر این آقا بالاخره باردار میشه اما متاسفانه شوهرش رو از دست میده و حالا اون می مونه با سه تا دوست شوهرش که هر کدوم فکر می کنن که پدر بچۀ این خانم هستن...

این سریال یکی از خنده دارترین سریالهاییه که من تابحال دیدم و توی 5،6 قسمت اولش صحنه ای نبوده که من توش از خنده روده برنشده باشم( البته بجز یه قسمت که در مورد مرگ شوهرش بود). یعنی اشکم در میومد بسکه می خندیدم. سه تا پسرای داستان ما خیلی با نمکن و هر سه با " یوجین" شخصیت نقش اول زن داستان کمیستری خوبی دارن. مسائلشون با بچه هم خیلی لطیف و دوست داشتنیه .

خیلی ها عنوان کردن که این سریال خیلی ضد فمینیستیه و نگاهش به زایمان و بچه دار شدن خیلی نادرست و بده اما به نظر من اصلاً چنین چیزی نبود. داریم در مورد یک سریال کمدی صحبت می کنیم، سریال مسایل زنان که نیست که بخوایم از این ایرادا ازش بگیریم. یک کمدی که عاشقانه هم هست و در نظر من خیلی دوست داشتنی بود.



6- شاه نانوایی کیم تاک گو

این سریالیه در ژانر " ماکجانگ" که در واقع چرت و پرت ترین ژانر سریالهای کره ایه. ماکجانگ به اون دسته از سریالهای ملودرام میگن که پر از موضوعات غیر واقعی، غیر قابل باور و اکثراً احمقانه ای هستن که فقط و فقط برای جذب تماشاگر نوشته میشن و اکثراً هم شخصیتها در برخورد با این موضوعات کاملاً غیرمنطقی رفتار می کنن. موضوعاتی مثل انتقامهای عجیب و غریب، تجاوز، رازهای تولد، عشقهای خواهر و برادری، بیماریهای لاعلاج، قتل و... و معمولاً این سریالها بسیاری از این موضوعات رو با هم دارن.  

شاه نانوایی کیم تاک گو دقیقاً در همین ژانر قرار می گیره. کیم تاک گو پسر نامشروع یک صاحب کارخانۀ نانوایی معروفه که بخاطر همین موضوعات احمقانه در بچگی از مادرش جدا میشه و سالها بعد در حالیکه همچنان به جستجوی مادرشه در یک مغازۀ معروف نانوایی کار پیدا می کنه . جایی که در اون با برادر ناتنیش ( که در واقع برادر ناتنیش نیست ، چون مادرش اون رو از دوست شوهرش که پدر کیم تاک گو باشه حامله میشه!) همخونه میشه و کلی اتفاقات جورواجور میفته...

این سریال اولین سریالیه که من از " یون شی یون " پسر دوست داشتنیم دیدم و شاید دلیل اینکه من این سریال رو دوست داشتم هم همین باشه. یون شی یون به قدری شیرین و دوست داشتنیه که نمیشه دوستش نداشت و کیم تاگوی اون هم به همون اندازه، خودش رو توی دل آدم جا می کنه. داستان فوق العاده احمقانه است. نصف سریال در مورد مسابقۀ " نان پختنه " : نان شادی بخش، نان گریه آور، نان هیجان انگیز!!!! و نصف دیگه در مورد جستجوی کیم تاک گو برای خانواده اش... اما با وجود این احمقانگی یک سادگی لطیفی در داستان هست که آدم رو اذیت نمی کنه ( یا لااقل  من رو اذیت نکرد).

البته سریال در کل خیلی طولانیه، 30 قسمت داره و آخراش دیگه خیلی کشدار میشه. اما در کل من خیلی ازش خوشم اومد. آهان در ضمن سریال یک سکشن بچگی خیلی طولانی از شخصیتها داره که کلاً خیلی بی مزه است، اگه خواستین این سریال رو نگاه کنید اینجاها رو یا کلاً نگاه نکنید یا با فست فوروارد ببینید.



7- ارثیه درخشان

یک سریال دیگه در ژانر ماکجانگ ( البته خیلی کمتر). داستان در مورد دختریه که با مرگ پدرش به خاطر نامادری بدی که داره همه چیزش رو از دست میده اما مثل همۀ قهرمانهای کره ای عزمش رو جزم می کنه و خیلی قوی تر از قبل به جنگ با مشکلات زندگی می پردازه و البته در این راه در یک مثلث عشقی با یک عوضی به تمام معنا و یک فرشته به معنای واقعی هم قرار می گیره. داستان سریال با وجودیکه خیلی غیرواقعیه ولی آدم رو جذب می کنه و یعنی نحوۀ نگارش داستان خیلی خوب و جذابه و شما دائم دلتون می خواد که ببینید بالاخره چی میشه.

این سریال اولین سریالیه که من از " لی سونگ گی " دیدم و شخصیتی که بازی می کرد انقدر اعصابم رو خورد می کرد که تا مدتها ازش بدم میومد!! در ضمن این سریال من رو دچاریکی از شدیدترین سندرومهای نقش دوم کرد و هنوز که هوزه قلبم برای نقش دوم این سریال درد می کنه.



8- شاهزاده من

یک سریال کمدی رمانتیک شرین و دوست داشتنی که خیلی هم زود فراموش میشه. داستان سریال فوق العاده ساده است و هیچ نکتۀ خاص و جالبی نداره. تنها نکته ای که باعث شده این سریال جذاب باشه پرداخت خیلی خوب اون و البته کمیستری خیلی عالی شخصیتهای نقش اولش با بازی " کیم ته هی" و " سونگ سئون هونه " . دو هنرپیشه ای که معمولاً بازی ضعیفی دارن اما به طرز معجزه آسایی توی این سریال خوب هستن. انقدر خوب که من اگه جای اونها بودم کلاً فقط در سریالهای کمدی رمانتیک بازی می کردم و از بازی در ژانر ملودرام – که اتفاقاً هر دو علاقۀ زیادی بهش دارن- استعفا می دادم. کیم ته هی در اینجا فوق العاده دوست داشتنیه و سونگ سئون هون هم خیلی بامزه است. آخرای داستان خیلی کشدار و در واقع بدون داستان میشه اما جذابیت هنرپیشه هاش انقدری هست که شما رو به ادامۀ دیدنش جذب کنه.


۱۰ نظر:

  1. از این سریال ها 3 پدر و 1 مادر رو دیدم فوق العاده هم دوسش دارم از بس که خنده داره..وقتی این سریال رو میدیدم آرزو میکردم جای نایونگ باشم(چقدر رویایی و بچگونه..البته بگم هنوزم بعضی وقتها دوس دارم جای بعضی از شخصیت های سریال ها باشمD:)پرنسس من رو نازه دارم میبینم اما با اینکه سئونگ هون توشه اما زیاد درگیرش نشدم..3-4 روزی یبار میرم طرفش یه نصفه قسمتشو میبینم..به نظرم سونگ هون تو انتخاب نقش هاش دقت نمیکنه ولی بازیگر تواناییه.اینو نه اینکه بخاطر اینکه هنرپیشه مورد علاقمه میگم بخاطر اینکه بازی خوب هم داشته اما تو کارنامه ش سریال ها و فیلم های خوبش خیلی کمن
    منا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هاها! منا جونم منم خیلی وقتها دلم می خواست جای شخصیتهای سریالها بودم :))

      حذف
  2. من خواهر سیندرلا رو ندیدم به جاش سریال آلیس رو بیدلیل یا با دلیل!! بینهایت دوس دارم 8قسمت اول سریال فوق العاده بود.... همین آرزوهای بلند هم واقعا موندگار و خوب بود چیزیه که باهاش کلی حال کردم خصوصا زوج دوس داشتنی آی یو و وویونگ.... عاشقم شدی با اینکه موضوع خاصی نداشت اما خیلی دلنشین بود واقعا دوسش داشتم البته من با اینکه سریال آرانگ ضعف داشت اونم جز اوناییه که دوسش داشتمو دارم(razi)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من هنوز آلیس رو ندیدم، البته گرفتمش و حتماً می بینمش :)
      آرانگ رو هم راست میگی، با وجودیکه ضعف داشت من هم دوستش داشتم و واقعاً هم از بازی لی جونکی لذت بردم توش...:)

      حذف
  3. منم تو از کدوم ستاره اومدی رو خیلی..... دوست داشتم خودمم نمیدونم چرا :)))) یه جورایی حس بازیگراش خیلی ساده و صادقانه بود.
    هر چی تو یوتیوب گشتم نتونستم پشت صحنشو پیدا کنم.:(

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آره خيلي ساده و ناز بود. .. بذار ببينم اگه تونستم دوباره پيداش كنم لينكش رو برات مي فرستم، اگرم نشد مي تونم برات ايميلش كنم چون كه دانلودش كردم :)

      حذف
    2. مرسی عزیزم.اگه داریش و زحمتی برات نیست لطفا برام ایمیلش کن .دیگه نمی خواد دنبال لینکش باشی.
      بازم ممنون گلم.nusha_69s@yahoo.com

      حذف
  4. سلام شیریناجون بسیارزیبا نوشتی...همشودیدم و دوست داشتم البته بجز توازکدوم ستاره اومدی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام طرلان جونم، مرسي واقعاً :)
      تو از كدوم ستاره اي رو نديدي يا ديدي ولي دوستش نداشتي ؟ :)

      حذف
  5. سلام
    شیرین جان نمی‌دونم هنوز به این سایت سر میزنی یا نه ولی وقتی متن رو خوندم واقعا برام جالب بود که تو نه سال پیش چه نظرات جالبی رو داشتی و چقدر خوب سریال ها رو توصیف کردی.
    فقط میخواستم از حالت با خبر بشم و اینکه هنوز هم کیدرامر هستی یا نه!

    پاسخحذف