۱۳۹۳ فروردین ۱۲, سه‌شنبه

نقد سریال به عشق احتیاج دارم 3


به عشق احتیاج دارم3 سری سوم از مجموعه ای به همین نامه که به علت رویکرد واقع گرایانه به زندگی اجتماعی خانمهای کره ای از محبوبیت زیادی برخوردارن. البته گفتنیه که این سه سری هیچکدوم ادامه همدیگه نیستن و هرکدوم یک داستان مستقل با شخصیتهای جداگانه ای دارن. من به دلایل خاصی دو سری اول رو نگاه نکردم اما این سری رو بیشتر به خاطر تبلیغهای قشنگش ( شما که می دونید من چقدر زود گول این تبلیغها رو می خورم!) و البته خلاصۀ داستانش که خونده بودم همزمان با پخش اون در کره شروع کردم. بر خلاف خیلی ها من از داستانهای عشقی  که در اون دختر از پسربزرگتره نه تنها بدم نمیاد بلکه خیلی هم خوشم میاد و در اینجا شخصیت پسر سریال -جو وان-  با بازی " سونگ جون" 6 سال از شخصیت دختر سریال -جو یون- با بازی " کیم سو یون" کوچکتره. شاید یکی از دلایل جذب من به این سریال همین بوده.


داستان سریال : جو یون دختریه که کاملاً مستقله و سرپرست تیم یک برنامۀ تلویزیونی خرید خانگیه ( home shopping ) . در محل کارش با دو نفر همکار خانم و یک آقا یک تیم موفق رو تشکیل میدن. اون همچنین رابطۀ دوستانه ای با رییسش -کانگ ته یون- با بازی " نام گونگ مین" داره. با  ورود " جو وان" پسری که از زمان تولد می شناخته و سالها اون رو بزرگ کرده بوده زندگی اون کاملاً به هم می ریزه و اتفاقات جور واجوری برای اون پیش میاد...
من با اشتیاق خیلی زیاد قسمت اول سریال رو شروع کردم و از لحظه لحظه این قسمت لذت بردم. شخصیت پردازی ها کاملاً مناسب بود. جویون شخصیت خیلی جالبی داشت، انقدر در عشق شکست خورده بود که دیگه شکست عشقی اون رو منقلب نمی کرد. درست مثل یک سخت پوست ، پوست کلفت و محکم بود. رابطۀ جالبی با رییس و همکاراش داشت و بهترین دوستش به دلایلی تبدیل شده بود به بزرگترین دشمنش. جو وان هم خیلی شخصیت دوست داشتنی و جالبی داشت. پسری بود کاملاً ایده آل گرا که سالها عشق جویون رو در دلش نگه داشته بود ودر ذهنش از اون یک بتی ساخته بود که کاملاً با حقیقت ماجرا متفاوت بود.
برخلاف اکثر سریالهای کره ای که قسمت اولشون معمولاً فقط برای معرفی شخصیتهاست و خیلی اتفاق خاصی در اونها نمیفته ، این قسنت خیلی قشنگ بود. 


اما متاسفانه باید اعتراف کنم که این عالی بودن سریال ادامه دار نبود. از همون قسمت دوم یک جور خلاء در داستان حس می شد. نکته ای که من رو خیلی اذیت می کرد عدم انسجام داستان بین قسمت اول و قسمتهای بعدی سریال بود. به عنوان مثال در قسمت اول رابطه بین جو یون و همکاراش به قدری دوستانه بود که اونها برای دلداری دادن به اون شب با لباس خواب به خونۀ اون اومدن و کلی با هم تفریح کردن، اما در قسمت بعد دیدیم که جو یون با خونسردی میگه که رابطه اونها فقط رابطه همکاره و نه چیز بیشتر.
این خلاء داستانی فقط مربوط به نا منسجم بودن داستان نبود، خودم هم دقیقاً نمی دونم چه چیزی در این سریال کم بود اما واقعاً این کمبود حس می شد. میشه گفت نویسنده برای واقعی جلوه دادن داستان، نتونسته بود اون گرمایی که ما همه سریالهای کره ای رو بخاطرش نگاه می کنیم در قلب داستان قرار بده. این بود که کم کم من نسبت به داستان بی تفاوت شدم. انقدر که فقط وقتی دیگه خیلی حوصله ام سر رفته بود و کار دیگه ای نبود انجام بدم به سراغ این سریال می رفتم.


متاسفانه سیر نزولی داستان ادامه دار بود. چیزی که خیلی من رو توی این سریال اذیت می کرد شخصیت اصلی زن سریال - جو یون- بود. جو یون فوق العاده اعصاب خورد کنه، بی نهایت خود خواه و خود محوره و هیچ درکی از احساسات اطرافیانش نداره. با رفتارهای غیر منطقیش هم باعث آزارخودش میشه و هم آزار کسانی که به اون اهمیت میدن. 
یکی از دلایلی که من داستانهایی که در اون دخترها بزرگترن رو دوست دارم اینه که توی این داستانها دخترها ضعیف نیستن و دایم احتیاج ندارن که یک پسر اونها رو نجات بده و در واقع دست بالا رو در اون رابطه دارن ( نمونه خیلی خوبش رابطه دو شخصیت اصلی در سریال صدایت رو می شنوم هست ). اما اینجا از این خبرا نیست. جویون در رابطه اش با جو وان درست مثل یک دختر بچۀ لوس و اعصاب خورد کنه که دایم احتیاج داره یه نفر ازش مراقبت کنه. این مساله همچنین داستان رو خیلی غیر واقعی می کنه چون ما در ابتدای سریال می بینیم که جو یون کاملاً مستقله، پس چطور یک زن به این مستقلی با ورود جو وان از پس  هیچ کاری، حتی غذاخوردن بر نمیاد؟؟چطوری این همه سال کاملاً به تنهایی زندگی کرده؟؟ اینها سوالاتیه که آدم رو اذیت می کنه.


علاوه بر جویون، دو تا شخصیت خیلی اعصاب خورد کن دیگه هم در سریال هستن. یکی رییس جو یون - کانگ ته یون " با بازی " نام گونگ مین" و دیگری کوچکترین همکارش -جونگ هی جه- با بازی " یونگ سونگ آه ". کانگ ته یون در ابتدا شخصیت خوبی داره و نام گونگ مین با اون مدل لبخند خاص خودش یک جذابیت خوبی به این شخصیت میده. اما با پیشرفت داستان، مثل اینکه نویسنده خیلی سعی داره ما فقط از زوج جویون/ جو وان خوشمون بیاد شخصیت ته یون رو فوق العاده خراب می کنه تا جاییکه این لبخندهای نام گونگ مین نه تنها به نظرتون جذاب نمیاد بلکه اعصابتون رو خط خطی می کنه.  جونگ هی جه هم دختریه که خیلی ترسو و خجالتیه و هیچ تصمیمی نمی تونه بگیره. بازی خیلی خیلی بد یونگ سونگ آه هم که سعی داره این شخصیت رو خیلی بامزه جلوه بده کار رو خراب تر کرده. در نهایت جونگ هی جه تبدیل شده به یک دختر لوس و بی عرضه که یه کم هم خنگ به نظر می رسه!
 اما بریم سراغ معدود چیزایی که باعث شدن من این سریال رو تا آخر ببینم:


1- شخصیت جو وان: جو وان با بازی سونگ جون مرد ایده آل همه زنهای دنیاست. اون مهربونه، با درک و فهمه، پولدار و موفقه، آشپزی می کنه، خونه رو تمیز می کنه و فقط و فقط راحتی و خوشحالی زن مورد علاقه اش براش مهمه. اون هیچ فرصتی رو برای یادآوری عشقش به کسی که دوست داره از دست نمیده و گاه و بیگاه عشقش رو بیان می کنه. اون حتی حاضره برای خوشحال کردن دختر مورد علاقه اش از عشق خودش دست بکشه... جو وان بهترین مرد دنیاست!
اما نکته می دونید چیه؟ جو وان زیادی کامله. هیچ عیب و ایرادی نمی تونید در اون پیدا کنید. انقدر عالیه که کاملاً غیر واقعیه. بنابراین هر چند که اون دلیل اصلی من برای دیدن سریال بود اما اون هم با کامل بودنش یک مقدار من رو اذیت می کرد...


2- رابطه بین بزرگترین همکار جو یون با مردی که همسایه اش از آب در میاد
بزرگترین همکار جو یون - ای مین جونگ- که در واقع 36 سالشه با مرد جوونی آشنا میشه و چون به هیچ عنوان قصد یک رابطه جدی رو نداره خودش رو به عنوان یک دختر 27 ساله معرفی می کنه و ماجراهای زیادی برای هر دو اونها پیش میاره. این دو نفر یک رابطه خیلی جالب، واقع گرایانه و خنده داری دارن که بین همه قسمتهای اعصاب خوردکن سریال یک مجالی برای نفس کشیدن و لذت بردن از داستان رو فراهم می کنن.


3- شخصیت نقش دوم زن - اوه سه ریانگ با بازی " وانگ جی وون
 من از شخصیت نقش دوم زن که مثلاً سعی شده یک مقدار بد جلوه داده بشه خیلی خیلی بیشتر از شخصیت اصلی خوشم میومد. اوه سه ریانگ زنیه که به معنای واقعی مستقله، فوق العاده در کارش موفقه و در ضمن کاملاً هم صادق و رک و راسته. کوچکترین عنصری از لوس بازی در وجودش نیست . کاملاً از هدفش آگاهه و برای دست یابی به هدفش از هیچ تلاشی فروگذار نیست و تازه خیلی هم نسبت به جی یون دوست بهتریه و درک خیلی بالاتری داره.در ضمن رنگ موهاش رو هم خیلی دوست داشتم!!


4- کمیستری بین کیم سو یون وسونگ جون
اینکه زوج اصلی سریال کمیستری خوبی با هم داشته باشن یکی از دلایل موفق شدن سریالهاست. کی دلش می خواد داستانی رو ببینه که در اون شخصیتهای اصلی نه تنها به هم اصلاً نمیان و هیچ جرقه ای بینشون نیست رو ببینه. ما همه دوست داریم سریالهایی رو ببینیم که عشق بین دو شخصیت اصلی توی چشماشون موج بزنه. وقتی همدیگه رو نگاه می کنن یه خواهشی توی نگاهشون باشه (منظورم خواهش می کنم برو کنار حالم ازت به هم می خوره نیستا!)، این که نشون بدن که از بودن با همدیگه لذت می برن... اینجا خدا رو شکر این کمیستری وجود داره. سونگ جون و کیم سو یون با وجود اختلاف سنی زیادشون خیلی خوب این رابطه عاشقانه رو در بازیشون نشون میدن. وقتی کنار هم هستن شما اون جرقۀ بینشون رو به وضوح مشاهده می کنید و عشق بینشون کاملاً قابل لمسه.

به هر حال این سریال با وجود همه کاستیهاش تا حدی سرگرم کننده است. اگه وقت و حوصله زیادی دارید و اگه دوست دارید با دیدن بهترین مرد دنیا برای زندگی خودتون غصه بخورید (!) توصیه می کنم این سریال رو ببینید. در غیر اینصورت اصلاً این سریال رو توصیه نمی کنم، مگه اینکه عااااااشق و دلباخته یکی از هنرپیشه هاش باشید.
نمره من به این سریال 5 از 10


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر