این پست پر از نکته هاییه که ممکنه دوست نداشته باشید از قبل بدونید. پس خواهش می کنم اگه نمی خواین که سریال براتون بی مزه بشه بعد از دیدن این دو قسمت این پست رو بخونید.اگرهم براتون مهم نیست که خب هیچی!:)
سریال گل پسر همسایه مثل دیدار یک دوست قدیمیه. ممکنه اون هیجان وشوری که دیدن یه فرد جدید برای آدم داره رو نداشته باشه اما یه حس آشنا و دلنشینی داره که خیلی شیرین تر از اون هیجان و اشتیاقه .بذارین یه جور دیگه بگم،این سریال مثل خوردن یه فنجون چای داغ توی یه بعد از ظهر سرد زمستانیه، یعنی یه چیز خیلی خیلی ساده اما گرم و دلپذیر... توی قسمتهای 5و6 هم مثل سایر قسمتها هیچ اتفاق خیلی خاصی نمیفته، فقط همین روابط سادۀ بین آدمهاست. اما توی همین دو قسمت ما خیلی بیشتر با شخصیتهای سریالمون آشنا میشیم. قسمت 5 بخصوص " جین راک" رو خیلی خوب به ما معرفی می کنه - یک موجود بی نهایت خنده دار و دوست داشتنی - و در قسمت 6 بیشتر با " انریکه" این بچه گربۀ کوچولوی پر جنب و جوش آشنا میشیم. حالا خیلی بیشتر درک می کنیم که این رفتار گاهی بچه گونۀ اون چه دلیلی پشتش داره...و همچنین در مورد حادثه ای که برای "دوک می " اتفاق افتاده بیشتر مطلع میشیم. یک پیشرفت اساسی هم در شخصیت " دو-هویی" ، شخصیت منفی سریال حاصل میشه، شخصیتی که تا قبل از این نه تنها آزاردهنده نبود بلکه خیلی هم خنده دار و با مزه بود اما با این دو قسمت نظر من کاملاً در موردش عوض شد انقدر که فقط دلم می خواد یه نفر اساسی حالش رو بگیره یا شترقی (!) بزنه تو گوشش...
بگذریم...بریم سر نکته ها.قسمت 6 در واقع هیچ نکتۀ خاصی نداشت که اینجا بنویسم اما قسمت 5 چند تا نکتۀ کوچولو داشت:
وای " جین راک" وقتی مست میشه واقعاً خنده داره.اون توی مستی شروع می کنه به کلمه های انگلیسی پروندن و بخصوص وقتی به صورت کاملاً نا واضح میگه "you know what I'm saying" عااالیه. اون تمام کلمه هاش رو به هم می چسبونه و انگار میگه :"youknowwhatI'msayin"!!
جین راک همچنین در تمام مدت مستیش " دوک می " رو " اوری دوک می" یعنی " دوک می من" خطاب می کنه که خیلی شیرینه.
اون داستان فیلی که انریکه برای دوک می ذاره و تعریف می کنه در واقع به همون اندازه که در مورد دوک می صادقه در مورد انریکه هم درسته. هر دوشون مثل همون بچه فیلن.دو انسان تنها که می خوان با دیگران ارتباط داشته باشن اما راه درستشو نمی دونن...
نوتی که جین راک برای دوک می می نویسه معنیش اینه :" حتی اگه از من دور باشی من تو رو می شناسم.از طرف آپارتمان 401، اوه جین راک ". موهای جین راک توی این صحنه خداست!
این نوتهایی که جین راک نوشتن یه داستان رو تعریف می کنن. داستان پسری که از همون نگاه اول عاشق یه دختر میشه و در پایان توی پارک با یه دسته گل ازش خواستگاری می کنه.اگه بهش دقت نکردین یه بار دیگه نگاش کنید.خیلی با مزه است.
داستان/خاطراتی که دوک می می نویسه اسمش " آن زن" هست.این بار چیزی که می نویسه اینه :" وقتی بیرون میره،اون زن معمولاً نا مرئی میشه.وقتی اون رو هل میدن یا پاشون رو روی پاش میذارن،وقتی اون بین بقیه گیر میفته، اون زن احساس می کنه که دنیا اون رو نمی بینه.برای همین اون توی اتاقش پنهان میشه.اتاق کوچکش که درست مثل لونۀ یه پرندۀ شکسته بال، نرم و راحت بود.توی این اتاق اون زن می تونست آزادانه نفس بکشه.اون هیچوقت دلش برای دنیای بیرون تنگ نمی شد.
حداقل تا الان...
حداقل تا الان...
حداقل تا الان..." نکته ای که این پاراگراف داشت اینه که نشون میده که دوک می واقعاً از اینکه برای بقیه " نامرئی " باشه متنفره. اون در ضمن خودش رو با یک پرنده با بالهای شکسته مقایسه می کنه که باز نشون میده که دوک می فقط احتیاج به یه ذره شهامت برای پرواز دوباره داره...چیزی که انریکه خیلی بهتر از جین راک متوجه شده و همین باز دلیل دیگه ایه که جین راک با وجود اینکه فوق العاده پسر خوبیه اما زوج مناسبی برای دوک می نیست...
جایی که جین راک و انریکه با هم صحبت می کنن یکی از بهترین بخشهای این قسمته. فوق العاده با مزه و در ضمن دوست داشتنیه.( من واقعاً باید دامنۀ لغاتم رو افزایش بدم و یه صفتی بجز دوست داشتنی استفاده کنم!) جین راک مرتب سعی می کنه که با ژست گرفتن در مورد ارتش رفتنش و اینکه توی گارد ویژه بوده و .. یه جوری به انریکه بفهمونه که بهتره خودش رو از زندگی دوک می بکشه بیرون و انریکه از بس که نازومهربونه فقط مجذوب این میشه که چقدر " هیونگ" با حال و مردونه و قویه...!هِه!
وقتی جین راک بعداً دوک می رو می بینه و می خواد باهاش صحبت کنه حرفش رو با گفتن اینکه با وجود اینکه نزدیک اون زندگی می کنه اما هیچ چیز در موردش نمی دونه شروع می کنه. درست برعکس چیزی که روی نوت براش نوشته بود...
لینکهای مرتبط:
صحنه ای که انریکه میفهمه جین راک اونو میشناسه و میخاد شماره ی جین راک رو بگیره خیلی باحاله.چقدر انریکه خوشحال میشه از اینکه یه نفر تو همسایه هاش پیدا شده که میشناسدش.
پاسخحذفخیلییی!از بس که بچه گربه است این پسر! :))
حذف