بهترین زوجهای سریالهای کره ای

تا حالا به عاقبت زوجهای سریالهای کره ای فکر کردین ؟ مثلاً با خودتون فکر کردین که بعد از اینکه همۀ مشکلاتشون حل شد و به هم رسیدن چه اتفاقی براشون میفته ؟ آیا می تونن همیشه همدیگه رو دوست داشته باشن یا اینکه  عشقشون زود فروکش  می کنه ؟ اصلاً بعداز این که به هم رسیدن چقدر با هم تفاهم دارن ؟ اصلاً علاقۀ مشترکی بینشون هست که بتونن با هم در موردش صحبت کنن یا با هم انجامش بدن ؟ مثلاً " سو اون گی " و " کانگ ما رو " از سریال مرد خوب رو در نظر بگیرین. " مارو " قبلاً عاشق نامادری " اون گی " بوده . بعد تصمیم می گیره برای گرفتن انتقام از عشق سابقش  از " اون گی " سوءاستفاده . بعد با هم تصادف می کنن . یکیشون حافظه اش رو از دست میده ، یکیشون دچار هماتوم میشه ... حالا این دو نفر با این تاریخچۀ درب و داغونشون چطوری می تونن با هم یک رابطۀ سالم و عاشقانه داشته باشن ؟ نه واقعاً ؟ ( البته این سریال یکی از بهترین سریالهاییه که من دیدم ولی خوب این زوج به هیچ وجه زوج ایده آلی نیستن ...) اما خب یک سری از زوجها هم هستن که بقدری رابطۀ محکمی دارن که شما مطمئنید هرگز از هم جدا نخواهند شد و تا ابد این رابطۀ شیرین خودشون رو حفظ خواهند کرد. اینها همون زوجهایی هستن که در درجۀ اول دوست همدیگه ان ، منظورم این نیست که دوست دختر یا پسر همدیگه ان ، منظورم اینه که رابطۀ دوستیشون خیلی عمیقه. اونها علاوه بر اینکه عاشق همدیگه هستن بهترین دوست هم هم هستن. اینها همون زوجهایین که باعث میشن ما دلمون بخواد عاشق شیم ، همونهایی ان که به ما امید میدن که توی این دنیایی که پر از دروغ و بدی و خشم و نفرته، هنوز هم عشق واقعی وجود داره ... اینها بهترین زوجهای سریالهای کره ای هستن :

6-   پارک سو ها و جانگ هه سونگ در سریال صدایت را می شنوم:

سوها 9 سال از هه سونگ کوچیکتره  اما این اختلاف زیاد اونها رو نه تنها از هم دور نمی کنه بلکه نزدیکترشون هم می کنه. دلیلش هم اینه که هر دوی اونها همونقدر که بچه هستن ، بالغ هم هستن. یه جورایی مکمل همدیگه ان. وقتی سوها مثل بچه ها رفتار می کنه هه سونگ مثل یه بالغ رفتار می کنه و وقتی هی سونگ این کار رو می کنه سوها بالغ میشه . اونها خیلی هم با هم راحت هستن. هیچکدومشون احتیاجی ندارن که توی این  رابطه  تظاهر کنن. این رابطۀ راحت و صمیمیشون توی اون قسمتهایی که با هم صبحونه یا شام می خورن کاملاً به چشم میاد.

5- کیم بونگ دو و چویی هی جین در سریال مرد ملکه این هیون:

کیم بونگ دو یک اشراف زاده در چوسان قدیمه که توسط یک طلسم 300 سال در زمان سفر می کنه و به سئول معاصر جایی که هی جین در اونجا یک هنرپیشۀ تازه کاره می رسه و همینجاست که یک رابطۀ دوست داشتنی بینشون به وجود میاد . رابطه ای که سرشار از اعتماده . هی جین جزء معدود افرادیه که از راز بونگ دو خبر داره و کسیه که سعی می کنه اون رو با زندگی در قرن بیست و یکم وفق بده ، هرچند که با شیرینی هر چه تمام از هر فرصتی برای بوسیدن بونگ دو استفاده می کنه ... این دو نفر تونستن 300 سال رو پشت سر بگذارن پس مطمئناً می تونن تا آخر عمرشون از پس همۀ مشکلات بر بیان و عاشقانه با هم زندگی کنن ...

4- انریکه گوم و گو دوک می در سریال گل پسر همسایه:

دوک می  یک دختر آروم و گوشه گیره که به خاطر اتفاقی که در دبیرستان براش افتاده از اجتماع گریزان شده . انریکه یک پسر شاد و پر انرژیه ( پر انرژی که چه عرض کنم ، هایپر اکتیو !)  که در ضمن یک سازندۀ بسیار موفق بازیهای ویدئوییه . این دو به طور اتفاقی با همدیگه همسایه میشن و این همسایگی زندگی هر دو شون رو عوض می کنه . انریکه و دوک می بیش از هر کس دیگه همدیگه رو درک می کنن.انریکه علت این فرار دوک می رو کاملاً می دونه و همچنین می دونه که اون نیاز داره که دوباره به اجتماع برگرده . دوک می تنهایی انریکه رو درک می کنه و می دونه اون مثل همۀ آدمها نیاز به عشق داره. این دو آروم آروم و با درک متقابل همدیگه رو درمان می کنن ...

3- سونگ شی وون و یون یون جه در سریال پاسخ به :1997

اینها دو نفرن که از بچگی با هم بزرگ شدن.18 سال زندگیشون رو تقریباً شبانه روز با هم بودن و از همه چیز همدیگه خبر دارن. همه چیز! از تک تک علایقشون گرفته تا از ترسها و نگرنیهاشون. اینها زوجی ان که به معنای واقعی  با هم دوست بودن و بعد یه جایی این دوستیشون تبدیل به عشق میشه . اما این عشق باعث نمیشه که دوستیشون به هم بخوره اونها همچنان بهترین دوست همدیگه باقی می مونن. بهترین دوستایی که خیلی راحت حتی بعد از اینکه با هم حسابی دعوا می کنن با هم دوباره دوست میشن. انگار که نه انگار همین چند وقت پیش با هم در حال جنگ بودن ...یکی از زیباترین نکات این رابطه ،غذا خوردن اونها بود. اونها کاملاً از عادات غذایی همدیگه خبر داشتن. مثلاً وقتی پیراشکی می گرفتن یکیشون گوشت وسطش رو می خورد و اون یکی نونش رو ...

2- می هو و دوونگ در سریال دوست دخترم روباهه:

این دو نفر با اون چالهای رو صورتشون یکی از دوست داشتنی ترین زوجهای سریالهای کره ان. رابطۀ بین اونها به قدری محکمه که حتی روباه بودن می هو یا اینکه یکی از اونها باید بمیره تا اون یکی زنده بمونه ( فکر کنم نویسنده های این سریال هری پاتر رو خیلی دوست داشتن ) هم رابطۀ اونها رو به هم نمی زنه. اینها دو نفرن که واقعاً حاضرن برای همدیگه بمیرن. دو نفرکه ساخته شدن برای همدیگه ...

1- هان کیول و اون چان در سریال کافی پرینس

در مورد این زوج هر چی بگم کم گفتم. این زوج محبوب ترین زوج سریالهای کره ای من هستن. دلم می خواد اگه یه روز عاشق شدم رابطه ای مثل رابطۀ این دونفر داشته باشم. رابطه ای که درسته که با یک سوءتفاهم شروع میشه و بعد دچار یک مشکل اساسی میشه ، اما بعد از همۀ اون مشکلات خیلی محکم تر از قبل دوباره آغاز میشه. هان کیول یکی از با فهم ترین و با درک ترین قهرمانهای سریالهای کره ایه. اون کاملاً اون چان رو درک می کنه و به قدری باهاش مهربونه که قلب آدم رو ذوب می کنه...یکی از جالب ترین قسمتها در این سریال یا در این رابطه وقتیه که هان کیول در اوج عصبانیت به زور اون چان رو می بوسه. اگه دقت کرده باشین توی سریالهای کره ای از این بوسه های زورکی مرد سالارانه خیلی زیاد دیده میشه ( باغ مخفی ، شاهزاده دادستان ...) توی همۀ این سریالها این بوسه یه جور عادی و رمانتیک جلوه داده میشه. اما اینجا این طوری نیست. این بوسه دقیقاً همونی نشون داده میشه که هست. یک بوسۀ زورکی . حالا چرا این قسمت برای من خیلی جالب بود ، برای اینکه هان کیول بعداً بخاطر این کارش از اون چان معذرت خواهی می کنه. کاری که هیچکدوم از قهرمانهای دیگر سریالهای کره ای هیچوقت انجامش ندادن. همین معذرت خواهی هان کیول احترام و عشق من رو نسبت بهش صد برابر می کنه و این زوج ساده و صمیمی رو تبدیل می کنه به بهترین زوج سریالهای کره ای.

نظر شما چیه؟ شما  کدوم یک از زوجهای سریالهای کره ای رو دوست دارید؟ خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم :)