۱۳۹۲ شهریور ۸, جمعه

سریالهای کره ای مریضی!


ماجراهای من و مادربزرگم و سریالهای کره ای بر هیچکس توی فامیل پوشیده نیست. مادر بزرگ من - که ایشالا 1200 سال زنده باشه - عااااااااشق سریالهای کره ایه و تک تک اونها رو هم نگاه می کنه. جدی میگما ! تک تک اونها رو و یکی از افتخاراتش هم اینه که نوۀ عزیزش -شیرینا- هم سریالهای کره ای رو دوست داره واگه خدای نکرده یه نفر یه موقع بگه سریالهای کره ای اصلاً قشنگ نیستن با یه حالتی بهشون میگه " ولی شیرینا هم عاشق سریالهای کره ایه " که انگار اگه "شیرینا " یه چیزیو دوست داشته باشه همۀ افراد کرۀ زمین هم باید اون رو دوست داشته باشن...! یکی از ژانرهایی که مادربزرگ من علاقۀ فراوانی بهش داره ژانر ملودرام ،اون هم از نوع خیلی گریه دارشه و چون عاشق این سریالهاست هر موقع یه سریال این مدلی گیرش میاد من رو هم مجبور می کنه اون ها رو ببینم چون به هر حال باید "شیرینای عزیزش " اونها رو دیده باشه که بعداً بتونه درست و حسابی از اونها جلوی بقیه دفاع کنه ...!

خلاصه بگم ، یکی از این سریالهایی که به تازگی دیده بود و خیلی هم دوستش داشت سریال " پاییز در قلب من " بود که در مورد دو نفره که بچگیشون خواهر و برادرن ولی بعد می فهمن که خواهر و برادر نیستن و عاشق هم میشن و توی این هیر و بیری دختره هم سرطان خون می گیره و... .همۀ مشکلات خواهر و برادریشون کم بود، حالا سرطان خون هم بهشون اضافه شد. وقتی این قسمت سریال رو دیدم یه دفعه متوجه چند تا نکته شدم : این که اولاً  کره ایها علاقۀ عجیبی به بیماریهای لاعلاج دارن و هیچ سالی نیست که یه سریال  در اون مورد نسازن و ثانیاً من  مثل یک بیمار مازوخیستی نصف بیشتر این سریالها رو نگاه کردم!واقعاً برای دیدن این همه سریال دردآور از خودم خجالت می کشم اما خوب، کاریه که شده و من الان هیچ کاری برای دوباره به دست آوردن اون ساعتهایی که پای این سریالها صرف کردم نمی تونم بکنم بجز اینکه مثل یک بلاگ نویس وظیفه شناس بشینم و در موردشون بنویسم.این نوشته ای که می خونید حاصل ساعتها وقت تلف کردن من پای سریالهاییه که در اونها یکی از شخصیتهای اصلی یک بیماری غیر قابل درمان می گیره.همین جا هم بهتون بگم که من به هیچ عنوان دیدن این سریالها رو به شما توصیه نمی کنم !


1- ملکه برفی :

خلاصه داستان : " ته وونگ " ( هیون بین ) یک پسر 17 ساله است که نابغۀ ریاضیه. اون در مدرسه با یک پسر که در ابتدا رقیب اون بوده دوست میشه و همینطور با یک دختر بچه . طی یک سری اتفاقات خیلی بد " ته وونگ " مدرسه رو رها می کنه و به ورزش بوکس رو میاره. 8 سال بعد وقتی اون 25 سالش میشه اون دختر بچه رو دوباره ملاقات می کنه و این ملاقات زندگی هر دو اونها رو عوض می کنه ...

این بار دیگه چه بیماریی وجود داره ؟ مایستنیا گراویس (myasthenia gravis) یک بیماری سیستم ایمنی که بیشترین علامتش ضعف ماهیچه ای و خستگی مفرطه...

چند قسمت از سریال مربوط به این بیماریه ؟ ما از همون اول می دونیم که دختر مریضه اما فقط چند قسمت آخر کلاً مربوط به این بیماری میشن...

آیا نکتۀ مثبتی هم داره ؟ موسیقی متن سریال فوق العاده است. فوق فوق فوق العاده است.یکی از بهترین موسیقیهای متنیه که من در عمرم شنیدم. چه کره ای چه غیر کره ای. کمیستری بین هیون بین و سونگ یوری خیلی خوبه و سریال با وجود اینکه خیلی غم انگیزه تاکیدش بر زندگی کردنه.

میزان ریزش اشک در مقیاس بارانی : باران بهاری !


2- عشق در هاروارد

خلاصه داستان : داستان دو بخش داره. یه بخش از داستان در امریکا اتفاق می افته و بخش دیگه در کره. در بخش اول " هیون وو " ( کیم ره وون) و الکس ( لی جونگ جین ) دو دانشجوی حقوق هستن که در دانشگاه هاروارد تحصیل می کنن و هر دو بهترین شاگردهای کلاسشون هستن. " ای سو این " ( کیم ته هی) یک دانشجوی پزشکی این دانشگاهه. طی اتفاقاتی این سه نفر با هم همخونه میشن و یک مثلث عشقی بینشون به وجود میاد و ...
بخش دوم داستان چند سال بعد وقتی که " هیون وو " و " الکس " هر دو فارغ التحصیل شدن و به عنوان وکیل مشغول به کار هستن اتفاق میفته ...

این بار دیگه چه بیماریی وجود داره ؟ یک فرم خاص از سرطان خون

چند قسمت از سریال مربوط به این بیماریه ؟ 5،6 قسمت آخر کاملاً مربوط به این بیماری هستن.

آیا نکتۀ مثبتی هم داره ؟ کیم ته هی خیلی خوشگله و کیم ره وون و لی جونگ جین هر دو خیلی خوش تیپ هستن !همین!

میزان ریزش اشک در مقیاس بارانی : رگبارهای پراکنده و زود گذر !


3- راه پلۀ بهشتی

خلاصه داستان : " هان جونگ سو " ( چویی جی وو ) و " چا سونگ جو " ( کوان سانگ وو ) در نوجوانی عاشق همدیگه میشن ولی عشقشون کوتاهه جون " چاسونگ جو " مجبور میشه به آمریکا بره ( خدا پدر کریستف کلمب رو بیامرزه که آمریکا رو کشف کرد و الا این کره ایها معلوم نیست باید کجا می رفتن!) بعد از چند سال سونگ جو از آمریکا بر می گرده و جونگ سو مشتاقانه برای دیدنش به فرودگاه میره اما در راه فرودگاه خواهر ناتنی جونگ سو ازروی عمد اون رو با ماشین می زنه و بعد وانمود می کنه که اون کشته شده. جونگ سو هم حافظه اش رو از دست میده و ...

این بار دیگه چه بیماریی وجود داره ؟ سرطان چشم ( خدا وکیلی این کره ایها هم چه بیماریهایی می گیرنا!)

چند قسمت از سریال مربوط به این بیماریه ؟ قسمتهای آخر کاملاً در رابطه با این بیمارین.

آیا نکتۀ مثبتی هم داره ؟ پارک شین هه نقش بچگیهای چویی جی وو رو بازی می کنه.

میزان ریزش اشک در مقیاس بارانی : سیل خانمان بر انداز همراه با طوفان و رعد و برق !


4- روزهای زیبا

خلاصه داستان : یون سو ( چویی جی وو ) دختر یتیمیه که در پرورشگاه بزرگ شده.اون در اونجا یک رابطۀ خواهرانه با دختری به اسم " سه نا " داره. یک اتفاق اونها رو از هم جدا می کنه . سالها می گذره و یون سو برای پیدا کردن سه نا به سئول میره و در اونجا زندگیش به زندگی دو برادر " ای مین چول " ( لی بیونگ هون ) و " سون جه " (ریو شی وون ) گره می خوره ...

این بار دیگه چه بیماریی وجود داره ؟ سرطان خون

چند قسمت از سریال مربوط به این بیماریه ؟ تقریباً 5 قسمت آخر این سریال به طور کامل مربوط به این بیماریه.

آیا نکتۀ مثبتی هم داره ؟ لی بیونگ هون در نقش ای مین چول فوق العاده است. یکی از معدود هنرپیشه های کره ایه که 1000000 تا احساس رو بدون اینکه حتی یک کلمه حرف بزنه فقط و فقط با چشماش نشون میده.بدون دلیل نبوده که الان یکی از هنرپیشه های طراز اول کره به شمار میره و حتی در هالیوود هم فیلم بازی می کنه...

میزان ریزش اشک در مقیاس بارانی : باران بهاری


5- پیمان هزار روزه

خلاصه داستان : " لی سو یون " ( سو اه ) یک ناشره که با " پارک جی هیون " ( کیم ره وون ) که مهندس معماریه و نامزد هم داره ارتباط داره.این دو نفر چند هفته قبل از ازدواج جی هیون از هم جدا میشن اما بیماریی که سویون به اون مبتلا میشه اونها رو دوباره به هم بر می گردونه و...

 این بار دیگه چه بیماریی وجود داره ؟ آلزایمر ( آلزایمر در 30 سالگی ، فکر می کنم احتمال ابتلابه این بیماری در 30 سالگی 1 در میلیارد باشه !)

چند قسمت از سریال مربوط به این بیماریه ؟همۀ سریال

آیا نکتۀ مثبتی هم داره ؟ ترانه های این سریال خیلی زیبا هستن و رابطۀ بین " سو یون " و برادرش " مون کوان " خیلی دوست داشتنی و البته دردناکه . لبخندهای " لی سانگ وو" در نقش بهترین اوپا و پسر عمۀ سویون دل آدم رو می بره . کیم ره وون و سو اه خیلی قشنگ نقشهای خودشون رو بازی می کنن.

میزان ریزش اشک در مقیاس بارانی : سیل خانمان بر انداز!

6- عطر خوش زن :

" لی یون جه " ( کیم سون آه ) یک زن سی و چند ساله است که در یک شرکت مسافرتی کار می کنه. اون در طرف جامعه به عنوان یک زن ترشیده و کسی که یک بازندۀ به تمام معناست شناخته میشه . وجود یک تومور بد خیم در بدن اون باعث میشه که تصمیم بگیره زندگی خودش رو عوض کنه و از چند ماه باقی مونده از عمرش نهایت استفاده رو بکنه ...

این بار دیگه چه بیماریی وجود داره ؟ سرطان کیسه صفرا

 چند قسمت از سریال مربوط به این بیماریه ؟ کل سریال

آیا نکتۀ مثبتی هم داره ؟ پیام سریال قشنگه. می خواد به آدم بگه که هر لحظه امکان داره که زندگی ما تموم بشه و این ما هستیم که باید تا جایی که می تونیم از زندگیمون لذت ببریم و از اون استفاده بکنیم.

میزان ریزش اشک در مقیاس بارانی : رگبارهای پراکنده
     

۴ نظر:

  1. من ازاینا فقط پاییز در قلب منو دیدم که تا یه هفته دپرس بودم:(((تازه قسمتای بیمارستان دختره رو همش زدم جلو چون واقعا وحشتناک دردناک بود:(((ولی در کل قشنگ بود و دوسش داشتم،ملکه برفی رسید دستم ولی حوصلم نیومد ببینم!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آره خیلی خیلی غم انگبز بود من هم خیلی دپرس شدم :(( ملکه برفی اولاش خیلی بی مزه است ولی بعدش بهتر میشه.البته مبگم من اصلا به هیچ وجه دیدن هیچکدوم از این سریالها رو توصیه نمی کنم، یا خیلی بی مزه ان یا اینکه خیلی آدم رو دپرس می کنن...

      حذف
  2. منم ملکه ی برفی و پله ی بهشتی رو دیدم! شیرینا تازه تو داستان غم انگیز عشقو ندیدی از اسمشم پیداس که چه بلایی میخواد سر روحو روان آدم بیاره...... ولی بازم یه جورایی دیدن این سریالا واسه بدن لازمه!!(razi)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هاها ، آره راست میگی.همین اسمش کافی بود که من اصلا طرفش نرم ! شاید یه موقع که هوس گریه کردن کردم ببینمش ! ؛)

      حذف